حسابداری باید تغییر کند!

ترم آخر بودم که درس اصول حسابداری را گرفتم. ترم عجیبی بود، ۲۲ واحد درس داشتم و پنج واحد پروژه، آن هم ۲۲ واحدی که در کل دوران تحصیل از آن‌ها بدم می‌آمد و فرار می‌کردم، حل تمرین سه درس بودم. مسئول سایت کامپیوتر دانشکده و دبیر انجمن علمی هم بودم. سه شنبه‌ به بعد هم در یکی از شرکت‌ها پروژه گرفته بودم و کلا بیرون از دانشگاه به سر می‌بردم! نتیجه این شد علاوه بر دو واحدی که حذف کردم، شش واحد افتادم و دوباره ترم بعد هم شد ترم آخر! اما نتیجه مهم این‌که گرچه “اصول حسابداری” به لطف تقلب و اغماض استاد با ۱۲ پاس شد، ولی حتی یک کلمه از آن یاد نگرفتم. این موضوع تا زمانی که بهساد به دنیا نیامده بود زیاد مهم محسوب نمی‌شد. اما از ابتدای بهساد تاکنون من با حسابدارها و حسابداری مشکل داشته‌ام.

چند سالی می‌شود که سعی کرده‌ام با مطالعه کتاب‌های حسابداری مشکل خودم را با آن حل کنم. اما مشکل من با حسابدارها هنوز حل نشده‌است. نقل است که می‌گویند از سال ۱۹۶۴ تاکنون کلمه‌ای به دانش حسابداری اضافه نشده. شاید این دلیلی باشد که اکثر حسابدارها خیلی در مورد تغییرات سنگین هستند. مثلا برای شرکت نرم‌افزاری بهساد، یک حساب معین درست کرده اند به نام “هزینه مواد اولیه!!” وقتی اعتراض می‌کنم می‌گویند این طبقهبندی در حسابداری هست، حال اگر به درد شما نمی‌خورد بحث دیگری است!

احساس می‌کنم که سیستم حسابداری هیچ‌وقت اطلاعات به موقع و کاملی به من از وضعیت شرکت نمی‌دهد. در کنار نرمافزار حسابداری، اگر فایلهای Excel جانبی نباشند، هشتمان گرو نه خواهد بود. اطلاعات نسبتا دقیقی سیستم حسابداری میدهد که به کمتر دردی می‌خورد. خلاصه اینکه دست به کار شده‌ام و خیلی جدی تمام حساب‌های کل و معین را به هم ریخته‌ام! دوستان حسابداری می‌گویند با این تغییرات من، کار چند برابر می‌شود و احتمال اشتباه زیاد می‌شود. زیر بار نمی‌روم. حسابداری باید تغییر کند.

 


 

۱۶ دیدگاه

  1. این موردی که فرمودید دغدغه خیلی از مدیران هست
    البته مدیران تمایلی به به هم ریختن ساختار حسابداری ندارن!! ولی وقتی حسابداری از عهده توقعات به جای مدیریت بر نمیاد ( مثل خیلی از گزارشات لحظه ای و به روز ی که نیاز هست و نقش کلیدی تو تصمیمات داره) مدیریت مجبور میشه بر اساس چارچوب ذهنی و نیاز هاش دست به تغییرات تو ساختار حسابداری بزنه!
    از اونجایی که منم حسابدار نیستم، نمیدونم این موارد ضعف نرم افزاری حسابداری به حساب میاد یا حسابدار و یا به قول شما ساختار حسابداری! :دی

    1. به نظر من حداقل در بهساد ضعف مدیریت محسوب می شود که نتوانسته حسابدارها و سیستم حسابداری را مجبور (طراحی) کند که گزارش های مورد نیاز او را به موقع و کامل به او تحویل دهد.

  2. به این می گویند رویدادهای همزمان!
    شما حسابهای شرکت را به هم ریختید، من تصمیم گرفتم حسابدارمان را عوض کنم آنقدر که یک کار را پیچیده می کند! هر چه به او می گویم یک جوری کدینگ را تعریف کن و یکجوری سندها را بزن که من هم بتوانم از آنها چند گزارش به درد بخور خودم را دربیاورم گوش نمی کند. از نظر او مهم فقط نوشتن دفاتر است و تهیه اظهار نامه. حالا چقدر من بابت انها به دردسر می افتم بماند. به من می گوید من کار حسابدرای کلی شرکت دیگر را هم انجام می دهم و آنقدر داستانی که شما دارید را ندارم، می گویم چه کنم که ماهیت کارم با آنها فرق دارد….
    خلاصه داستانی است برای من کار کردن با حسابدار جماعت…!
    همین!

    1. من تا به حال تعداد زیادی حسابدار عوض کرده ام و البته روز اول با این آقای حسابدار آخر صحبت کرده و انتظارات خودم را گفته ام و توضیح داده ام که من قصد دارم حسابهای شرکت را به هم بریزم.
      ایشان هم از یک طرف حرفهای من را قبول ندارد و از طرف دیگر ما روز اول باهم صحبت کرده ایم. من هم که نهایتا مجبور شده ام که خودم بیایم وسط زمین!

  3. این مشکلی است که من هم دقیقا با آن مواجه هستم… انگار این عبارات و مصادیق آنها وحی منزل است… انقدر به خاطر اشتباهات حسابدار در تنظیم اظهارنامه و ارائه گزارشات به روز ضرر کرده‌ام که مجبور شدم خودم حسابداری را بیاموزم… موقع تنظیم اظهارنامه همین امسال نزدیک ده روز وقت گذاشتم و ریز تمام کارهای حسابدار در سال گذشته را کنترل کردم تا مشکلی وجود نداشته باشد… نمی‌دانم ما نرم‌افزاری‌ها زیادی ریزبین و حساس هستیم یا همه اصناف همین مشکلات را با حسابداری دارند!
    به هر صورت با شما موافقم که حسابداری باید تغییر کند و به روز شود و کمی برای اصناف مختلف تحصصی‌تر…وگرنه بخش مهمی از وقت و کار مدیران صرف همین کنترل و درگیری با حسابداری و حسابدار است!

    1. و البته مشکل مضاعفی که ما شرکت های نسبتا کوچک داریم این است که حجم کار حسابداری ما به اندازه ای نیست که بخواهیم یک حسابدار تمام وقت داشته باشیم و مجبوریم از حسابدارهای نیمه وقت استفاده کنیم. حسابدار نیمه وقت هم که اصلا تعلق سازمانی ندارد و دل نمی سوزاند.

  4. من دیپلمم حسابداریه!! ولی رشته ام نرم افزار…راستش رو بخواید،اگر فیس بوک مال من باشه و تبدیلش بکنم به سایتی با ماهی ۱ کاربر،بازهم بزرگترین اشتباه زندگی ام،خواندن حسابداری خواهد بود…به حق،۳سال از زندگی ام به هدر رفت!!
    اما امسال،برای تامین هزینه های پروژه ام،پیش یه حسابدار در بزرگترین شرکت مهندسی استان کار میکردم!!تقریبا برای رئیس شرکت تعیین تکلیف میکرد!!
    ولی حاضر بود کل زندگیش رو بده،اما بهش نگن بیا با این کامپیوتره کار کن!!!منم استخدام کرده بود که کارهاش رو با کامپیوتر براش انجام بدم(یه کارمند تمام وقت دیگه داشت،ولی برا کارهای اظهار نامه ای به من احتیاج داشت!!)

    فکر میکنم مشکل حسابدار ها و کامپیوتری ها،دامنه اش خیلی بیشتر از این چیزی باشه که شما می فرمایید!!
    ببخشید که طولانی بود!

  5. سلام
    به به می بینم که به فکر این زنگوله پای تابوت ما افتادید
    امیدوارم که این نرم افزار مشکل خاصی را برای شما بوجود نیاورده باشد
    البته شنیدم که تا به حال چند بار اشکالاتش رو رفع کرده اید
    ای روزگار یاد ایام جوانی بخیر
    جوون بودیم می نشستیم برنامه می نوشتیم

    1. @یکی از شدگان: آقای مهندس عزیز، مشکل از ماشین نیست، مشکل از نوع رانندگی هست که پشت ماشین انجام می شود که البته آن هم حل شده است.
      البته که ما از زنگوله راضی هستیم! می شود راضی نباشیم؟!

    1. @محمد: دیشب یک کتاب حسابداری مطالعه می کردم که نوشته بود، حسابداری دیگر پاسخگوی نیازهای شرکتها نیست. وقتی خودشان اعتراف می کنند خب البته حرفی باقی نمی ماند.

  6. آقا یک روز باید تعریف کنید که اصلاً چه شد که به فکر تاسیس شرکت افتادید و بعد از تاسیس چه شد…

    البته خلاصه‌اش را می‌دانم اما برای ما جوانهای بی تجربه می‌تواند بسیار مفید باشد که جزئیاتش را هم بدانیم.

    موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *