دیرکرد در پرداخت حقوقها
به موارد زیر توجه فرمایید:
-
متوسط زمان دریافت یک صورت وضعیت از زمان ارسال آن تا زمان دریافت وجه آن ۴۵ روز میباشد. حداقل زمان آن بیست روز و حداکثر آن میتواند تا چهار ماه هم طول بکشد. در این راه مشکلات و دوندگی بسیار زیادی وجود دارد که به خصوص این روزها کمتر به نتیجه میرسد. بعضی از مشتریان آنقدر بد پرداخت میکنند که قید کارکردن با آنها را زدهام. ناگفته نماند که معوقات پنج-شش ساله شرکتها از این موضوع جداست.
-
متوسط زمان عقد یک قرارداد در حوزه مهندسی نرمافزار شش ماه است. یعنی از روز اولی که مذاکرات را شروع میکنید تا زمانی که منجر به عقد قرارداد میشود. به طور متوسط شش ماه طول میکشد. کوتاهترین زمان برای بهساد در حد ۲۰ روز بوده است و طولانیترین آن ۱۸ ماه. در تمام این مدت، هزینههای بازاریابی و مذاکرات و ماموریتها و جلسات به قوت خود باقی است. بدون اینکه پروژه بازگشت مالی داشته باشد. بعضی از موارد هم هست که مذاکرات به شکست منجر میشود.
-
در برخی از موارد کارفرمایان از شما میخواهند کار را بدون قرارداد رسمی و صرفا بر اساس یک توافق شروع کنید. دلایل زیادی برای قبول چنین پیشنهادی میتواند وجود داشته باشد. گرچه در این مدت شما به نوعی با کار بازی میکنید، اما به هر حال هزینههای پروژه شروع شدهاند، بدون اینکه دریافت مالی صورت بگیرد.
-
این روزها به دلیل افزایش رقابت بین شرکتهای نرمافزاری، قیمتهای ارائه خدمات به شدت کاهش یافتهاست.
-
در برخی از موارد سرعت ارائه خدمات توسط شرکت، آنقدر بالا نیست که کارفرما را نسبت به تعهدات ریالی خود بدهکار نماید. بنابراین کار در شرکت رسوب میکند بدون آنکه بازگشت مالی داشته باشد.
-
هر شرکت دارای هزینههایی ثابت است که امکان دیرکرد پرداخت آن وجود ندارد. عمده این هزینهها مربوط به مطالبات دولت و بانکها میباشد که در صورت وجود کوچکترین تاخیر، با جریمههای سنگین روبرو میشوید. همچنین ممکن است برای خرید تجهیزات اداری چک داده باشید و اخیرا هم که قبضهای رنگارنگ خود هزینهای محسوب میشوند.
-
هزینههایی دیگر هستند که وجدانتان اول برای آنها درد میگیرد. میدانید که کوچکترین دیرکرد در پرداخت فلان شخص او را با مشکلات جدی مواجه میکند. پس باید آنها را نیز به موقع پرداخت نمود.
نتیجه:
وضعیت شرکتها شده است مانند پرندهای که با هزاران مشقت آذوقهای را به لانه آورده و چندین جوجه دهان وا کردهاند تا آذوقه به آنها برسد. اما به نظر میرسد در هر بار آوردن آذوقه، ققط تعداد محدودی از جوجهها به خوراک میرسند. به عبارت دیگر شرکتها برای مصارف مختلف خود، دارای منابع محدودی هستند و متاسفانه سرعت مصرف از سرعت تامین منابع بالاتر است. نتیجه اینکه در برخی موارد پرداخت حقوقها دچار تاخیر میشود.
این مطلب را با توجه به نظرات پیرامون این مطلب
وبلاگ رادمان نوشتم. گرچه مطمئن هستم علی واحد هم دارای دیدگاههای خوبی در این زمینه میباشد و منتظر نوشته او هم خواهم بود. قبلا هم امیر مهرانی به تفصیل در این مورد صحبت کردهاست. میتوانم به صراحت بگویم که هیچ شرکتی تمایل ندارد در پرداخت حقوق همکاران خود تاخیر داشته باشد. موضوع را اصلا اخلاقی فرض نکنید. فرض کنید که مدیران شرکتها افرادی سودجو و فرصت طلب هستند! اما باور کنید که بر اساس همان اصول فرصتطلبی و سودجویی میدانیم که دیرکرد در پرداخت حقوق یعنی ایجاد استرس در کار و کاهش کارآیی و گسترش بیاعتمادی به توان مدیران شرکت و در نتیجه ضررهای بیشتر به کسب و کار. اصولا من فکر میکنم که مدیری که بخواهد با استفاده از کاهش حقوق سایر همکاران، سود شرکت را افزایش دهد و یا با پول آنها کاسبی کند، رسما یک دزد احمق است. اینکه میگویم احمق برای این است که در این مملکت روشهای بهتر و بیتبعاتی برای پول درآوردن و حتی دزدی وجود دارد. به یقین بدترین راه، دزدی از حقوق سایر همکاران است
اما اگر از بعد انسانی و اخلاقی بررسی کنیم، شاید برای افرادی که شرکت داران را دزد و غارتگر و استثمارگر میدانند، باور کردنی نباشد که در هنگامی که حقوق دیر پرداخت میشود مسئولین شرکت مانند مرغ سرکنده هستند. در بهساد و البته مطمئن هستم در خیلی از شرکتها، هیچ گاه مدیران شرکت به خود اجازه ندادهاند که پیش از دیگران حقوق دریافت کنند و همیشه در این شرایط خود را به آب و آتش میزنند که حقوق سایر همکاران شرکت تامین شود. خوشبختانه همکاران بهسادی ما هم همیشه در شرایط بحرانی صبر پیشه کردهاند. خودمان هم حواسمان بوده است که افرادی که وضعیت حادتری دارند، با مشکل روبرو نشوند.
شرکت ها قصد خوردن پول کسی رو ندارن ولی واقعا اولویت پایینی برای نوع پرداخت به منابع انسانی شون قائل هستند. من دوست دارم قانون کانوی (http://en.wikipedia.org/wiki/Conway%27s_Law) رو یه دست کوچیکی توش ببرم: شرکت های هر چه قدر هم که سرمایه اولیه داشته باشن بالاخره به یه مرحله ای می رسن که به خاطر کمبود نقدینگی حقوق پرسنلشون رو دیر می دن.
واقعا شرکتی رو یادم نمیاد که توش کار کرده باشم و به این وضعیت دچار نشده باشه. بعضی ها تونستن خودشون رو مدیریت کنن و از این وضعیت کمابیش نجات پیدا کنن. بعضی ها هم افتادن تو سراشیبی سقوط و با تصمیم گیری های غلطشون پوست پرسنلشون رو کندن.
ولی واقعا امکان پذیر نیست که کسی که می خواد یه شرکت نرم افزاری رو راه اندازی بکنه، پیش بینی همچین روزهایی رو هم بکنه؟
@ایلیا: حرف شما تا حدی درست است. یعنی به قول دوستی، شرکت ها حداقل باید به اندازه یک ماه حقوق پس انداز داشته باشند. اما از طرف دیگر گاهی ما روی رسیدن پولی حساب می کنیم که خیلی دیر می رسد. مثلا من برای گرفتن یک پول از یکی از مشتریان در خرداد ماه حساب کرده بودم. اما وقتی صورت وضعیت را به مدیر مربوطه ارسال کردیم، طرف رفت مکه! یک ماه همینطوری تاخیر خورد. بعد موضوع زمان قرارداد پیش آمد که باید به خاطر همین تاخیر یک ماهه تمدید می شد، تمدید قرارداد یک ماه دیگر طول کشید و دوباره چند تا اشکال سر راهش می گیرند. نتیجه این می شود که دریافت پول به شدت دارای انحراف می باشد. البته از طرف دیگر هم با شما موافقم که شرکتها باید راهی برای نگهداری ذخایر لازم پیدا کنند.
آقای آواژ،
من همیشه به مدیران شرکتها به چشم یک کارآفرین نگاه کرده و قبول دارم که آنها پول را از دهن شیر درمیآورند. اما باور بفرمایید که تاخیر در پرداخت حقوق تاثیر بسیار منفی در ذهن کارمندان به وجود میآورد. تقریباً بیشتر کارمندان مثل «ایلیا» فکر میکنند مشکل از کمبود نقدینگی نیست. مشکل از دادن اولویت پایینتر به حقوق پرسنل است.
اساساً من برنامهنویس نوعی به این خاطر کارمند یک شرکت میشوم که از ریسکهای عدم پرداخت یا تعویق در پرداخت یا هر کدام از ریسکهای دیگری که شما در این نوشته اسم بردید به دور باشم. در غیر این صورت خودتان میدانید که خیلی از برنامهنویسها بالقوه امکان Freelance شدن و کار پروژهای را دارند.
محبی
آقای محبی عزیز:
از تذکر شما ممنون هستم. فرمایش شما را قبول دارم و متاسفانه تجربه آن را هم دارم. یعنی وقتی ما در سال ۸۷ در پرداخت حقوق ها یک ماه تاخیر داشتیم، بیشترین جابجایی نیرو در شرکت صورت گرفت. حداقل من عامل وضعیت پرداخت حقوق ها، یکی از عناصر بحران منابع انسانی ۸۷ بهساد می دانم. اما در مورد اولویت از طرف خودم (و نه سایر کارفرمایان) می توانم بگویم که اولویت اول هزینه های بهساد، پرداخت حقوق است. با این حال مشکلی که وجود دارد این است که بالاترین هزینه ماهیانه یک شرکت نرم افزاری حقوق است. در این حالت مجبور هستیم برخی از پرداخت های کمتر را که پول شرکت به آنها می رسد انجام دهیم. شاید کارشناسان شرکت هر یک میزان هزینه انجام شده را با حقوق شخصی خود مقایسه کنند و بگویند که به جای فلان هزینه شرکت می توانست حقوق من را بدهد. اما شرکت در مجموع باید حقوق همه کارشناسان را باهم بدهد تا مشکلات دیگر به وجود نیاید.
البته ما در بهساد خوشبختانه مشکل زیادی در پرداخت حقوق ها نداریم. ولی از نظر اولویت بندی در مواقعی که مشکل نقدینگی وجود دارد، از روش ها زیر استفاده می کنیم:
۱- پرداخت حقوق آقایان متاهل اولویت اول بهساد می باشد. یعنی تا به حال در طول مدت زندگی بهساد، حقوق آقایان متاهل به تاخیر نیفتاده است. حتی اگر مجبور باشیم که پول نزول کنیم ، حقوق آقایان متاهل پرداخت می شود.
۲- در بهساد، یک خانم آشپز داریم که وظیفه تهیه ناهار همکاران بر عهده اوست و یک خانم زحمتکش که کارهای نظافت را انجام می دهد. تاکید کرده ام که پرداخت حقوق این افراد حتی یک روز هم نباید به تاخیر بیفتد.
۳- پرداخت حقوق خانم های متاهل اولویت سوم می باشد و در موارد بحران نقدینگی پس از موارد یک و دو این گروه از افراد حقوق خود را زودتر از بقیه دریافت می کنند.
۴-افرادی که حقوق های نسبتا پایین تری از بقیه دریافت می کنند، اولویت بعدی هستند. هم اینکه پرداخت این حقوق فشار چندانی به شرکت وارد نمی کند و هم اینکه حالا که حقوق برخی بنا به برخی دلایل درست پایین تر از دیگران است، حداقل در این مورد باید کاری شود که زودتر حقوق خود را دریافت کند.
۵-در مرحله بعد حقوق افرادی پرداخت می شود که دریافتی نسبتا بالاتری نسبت به بقیه دارند. اخیرا هم روشی اتخاذ کرده ایم که پنجاه درصد حقوق را ابتدا پرداخت می کنیم که افراد با مشکلات حاد روبرو نشوند.
۶- آخرین اولویت پرداخت حقوق ها مربوط به اعضای هیات مدیره و آخرین نفر مدیرعامل شرکت (من) می باشد. تا لحظه ای که آخرین مطالبات افراد شرکت پرداخت نشده باشد، هیات مدیره و به ویژه مدیرعامل حق ندارند که حقوقی دریافت کنند.
با همه این موارد من از تذکر شما و ایلیا ممنون هستم و بازهم تلاش خود را به کار می بریم و اگر تا امروز از بیستم ماه به فکر تامین موجودی پرداخت حقوق ها بودیم، از این به بعد از دهم هر ماه به فکر پرداخت حقوق های آن ماه خواهیم بود.