اعتراض به تاخیر!
عرض شود که :
با توجه به وضعیتی که یکی از پروژهها دارد، قرار شد که امروز را جلسه فوقالعاده داشته باشیم و من باید برای این جلسه به ماموریت میآمدم. کار داشتم ولی نیاز پروژه و مشتری اقتضا میکرد که به جلسه بیایم. ساعت ۲ قرار بود جلسه شروع شود. من به دلیل اینکه کلا به ساعت قرار اهمیت میدهم ده دقیقه قبل از شروع جلسه آمده بودم. تا ۲:۳۰ صبر کردم. میدانستم که تاخیر شروع جلسه در مورد این مشتری ما از نیم تا یک ساعت است. نهایتا نیم ساعت صبر کرده بودم و تصمیم گرفتم که از این به بعد تاخیر را به رسمیت نشناسم. آنها میدانستند که من به خاطر جلسه ساعت زیادی را در جاده بودهام ولی مثل همیشه به موقع در جلسه حاضر شدهام. تصمیم گرفتم که برگردم. حدود ساعت ۳ بود که تلفنها شروع شد. عصبانی بودم و در این حالت بهتر بود که تلفن را پاسخ ندهم. سه و ده دقیقه، سه و نیم و نهایتا یک ربع به چهار که به آنها گفتم که در مسیر برگشت هستم. ناراحت شده بودند از رفتار من. باید اعلام میکردم که از این به بعد تاخیر در جلسه را به رسمیت نمیشناسم. به نظر شما چه کار بهتری میشد انجام داد؟
به نظر من که خیلی کار خوبی کردید
فکر می کنم کار درستی کردید، انقدر که همیشه در مقابل تاخیرها و بدقولیهای مشتری احترام گذاشتهایم و کوتاه آمدهایم شاید پیش خود فکرهای دیگری میکنند!
همیشه حق با مشتری است :)))))))
@ امیر نام آور و فرهادی : ممنون از کمک فکری که به من داشتید. فکر می کنم جدای از پیمانکار و فروشنده بودن، انسان هستیم. مشتری نباید وجهه انسانی ما را این شکل زیر سئوال ببرد.
@نیما: نگرانی من هم از این است.
باید می موندین ولی تذکر می دادین
@ایلیا : برداشتم این بود که یک بار باید کاری را انجام می دادم که حسابی یادشان بماند. چون این موضوع زیاد تکرار شده بود. دیروز موقعی که با آنها در مورد جلسه قبل صحبت می کردم، اصلا یادشان نبود که جلسه قبل را به هم زده بودند.
سلام
فکر میکنم با توجه به انرژی ای که برای این کار گذاشتید بهتر بود، تا تشکیل جلسه صبر میکردید.
اما در کل، با توجه به اینکه با رفتار آنها آشنا بودید، بهتر بود که با تاخیر ۴۰ دقیقهای میرفتید.