آسمان مهندسی نرمافزار
عرض شود که کتابی، برای طراحی پایگاه دادهها به یکی از کارآموزان بهساد معرفی شده بود که بیشتر مطالبی داشت در مورد نرمالسازی و طراحی منطفی و از این جور چیزها. امروز همکار کارآموز ما در مورد بخشی از کتاب سئوال داشت که برای من خیلی جالب بود. در این کتاب به این نکته پرداخته شده بود که برای طراحی پایگاه دادهها ملزم به شناخت نیازهای سیستم هستید و برای شناخت نیازهای سیستم باید اول از همه بدانید که در سازمان مشتری شما کی به کی است (who is who) ؟ در ادامه عنوان شده بود که برخی حتی در سمتهای بالای سازمانی به عنوان نقش منفی اصلی (villain) محسوب میشوند که مهمترین مانع در برابر استقرار سیستم هستند. برخی افراد را به عنوان بچههای بد (Bad Guy) و برخی را به عنوان شخصیتهای برتر معرفی کرده بود حتی از افرادی نام برده شده بود که در ابتدا مخالف سیستم محسوب میشوند و پس از مدتی تبدیل میشوند به مدافعان درجه یک سیستم. خلاصه اینکه یک طبقهبندی کلی از همه افراد سازمان در ارتباط با یک پروژه نرمافزاری ارائه شده بود که برای من کاملا ملموس بود.
با چند نفر از همکاران با سابقه، طبقهبندی ارائه شده را با سازمان مشتریان خود تطبیق دادیم و برای هر شخصیت خوب یا بد یک یا چند نفر را کاملا منطبق یافتیم. به نظر میرسد که بسیاری از مشکلاتی که ما به عنوان شکایت از سازمانهای نابالغ ایرانی مطرح میکنیم در سراسر دنیا نیز وجود دارند. با این تفاوت که آنها موضوع کاربران و افراد متفاوت و حتی کارشکن و ناکارآمد را به رسمیت میشناسند، تئوریزه میکنند و برای آن راهکار ارائه میدهند ولی من و امثال من غر میزنیم و به زمین و زمان و کاربر بد و بیراه میگوییم و کمتر قائل به حل مشکل هستیم. غافل از اینکه به هر کجا که روی آسمان مهندسی نرمافزار گویا در خیلی از بخشها به همین رنگ است.
پ.ن : نام کتاب Beginning Database Design Solutions (Wrox Programmer to Programmer) است.
من هر موقع گرفتار این طور مسائل میشوم یاد این میافتم که مهمترین هدف این شغل، ممکن کردن ناممکنها و راحت کردن کارهای دشوار است.
خدا از دهانتان بشنود. ما که زبانمان مو درآورد از بس به این نکته اشاره کردیم که این طور مشکلات در همه جای دنیا هستند ولی ما ایرانیها به جای به دنبال راهحل بودن فقط غر میزنیم. ادبیات Anti-patternها اصولاً بسیار آموزنده است. مثلاً خواندن این کتاب اکیداً توصیه میشود. به خصوص بخش مربوط به پادالگوهای مدیریت پروژه عالی است خلاصهی این کتاب اینجا هم به صورت صفحات وب در دسترس است.
در کل اکثر جملاتی از این دست که میشنویم «کجای دنیا اینطوری است که …» یا «هیچ جای دنیا اینجوری نیست که …» یا «در ایران برخلاف خارج …» یا «… این اتفاقات فقط در ایران میافتد» یا «ما توی ایران فلانطور هستیم ولی خارجیها …» به عقیدهی بنده و تا آنجایی که تحقیق کردهام توهم یا حداقل اغراق بسیار شدید است.
سلام
ببخشید ترجمه این کتاب هم وجود داره؟
من معنی این کلمات رو در یک تیم پروژه نمی فهمم!!
, Stakeholder,Customer Representative,Executive Champion,Customer Champion,Sidekick/Gopher, Short-Timer, Devil’s Advocate, Convert,Generic Bad Guy
اگه لطف کنید کمکم کنید ممنون میشم. چون من به ترجمش نیاز دادم.
مرسی