تنبلیم و باید این تنبلی را زدود
عرض شود که:
بهساد یک هفته کاری تمام عیار را پشت سر گذاشت. هفتهای که با تلاش بسیاری از همکاران بهسادی، بوی کار بیش از همیشه به مشام میرسید. با اینحال هفته دوم فروردین برای بسیاری از سازمانها و البته برخی دیگر از همکاران به نحوی “تق و لق” محسوب میشد و با تکنیکهای پیوند مرخصی به روزهای تعطیل و بین تعطیل، آنچه را که تعطیلات ظاهری۵ روزه نوروزی نام دارد، به صورت عملی ۱۷ روز تعطیل کردند.
سرانجام با فرارسیدن روز “مبارزه با طبیعت”۱، یا همان “سیزده به در” سابق، فردا پس از شروع مراسم عید دیدنی در ادارات و سازمانها و برگزاری زنگ انشای “تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟” و البته زنگ تفریح بعد از آن، قطار کار و کارآمدی با سرعت لاکپشتی خود به حرکت خواهد آمد.
تلخی ماجرا اینجاست که با وجود بهرهوری بسیار پایین در سایر روزها که همگان به آن اعتراف میکنند، گزارشگر سیما، با مردم مصاحبه میکرد و مردمان سرخوش از تفریح و تفنن، ادعا میکردند که حال با گذراندن تعطیلات نوروزی میتوانند به صورت آماده مشغول کار و تلاش و خدمت و تولید شوند.
از این فرهنگ تنبلی که متاسفانه در بین معدودی از همکاران بهسادی من هم وجود دارد، عصبانی و ناراحت هستم. اما چیزی که بیشتر ناراحت کننده محسوب میشود، غفلت و اغماض عمومی از وجود این فرهنگ ناصواب و به نوعی پذیرش آن است. شدهایم مانند افرادی که دچار گاز گرفتگی شدهاند و نمیدانند که در پس این خواب لذتبخش چیزی جز مرگ و نابودی نیست.
باور دارم که فرآیند رفع هر مشکل، با پذیرش و اعلان عمومی آن شروع میشود. بنابراین ترجیح میدهم که بگویم موانع فرهنگی سترگی، بر سر راه پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور قرار دارند که شامل موارد زیر میباشد (این موارد خود دارای روابط علت و معلولی با یکدیگر هستند)
- غفلت از پیشرفت تخصصی و گسترش بیماری فسیلیزاسیون دانش آموختگان و دارندگان مدارک تحصیلی عالی ( اینکه این دو را تفکیک میکنم به این معنی است که دانشآموخته با دارنده مدرک خیلی فرق میکند)
- عدم باور عمومی به پیشرفت شغلی از راه پیشرفت علمی و تخصصی
- کاهش سطح فرهیختگی و پژوهش و مطالعه در بین متخصصان و دانش آموختگان
- افزایش کمی تعداد دارندگان مدارک تحصیلی عالی ناشی از گسترش رویکرد رقابت در تولید دارندگان مدارک تحصیلی در فضای آموزش عالی کشور
- اشتغال دارندگان مدارک تحصیلات عالی به امور شغلی غیر مرتبط و گاه مغایر با شان و جایگاه دانشآموختگان و در نتیجه کاهش ارزش مدارک تحصیلی
- توزیع ناعادلانه فرصتهای شغلی مابین دارندگان مدارک تحصیلی و دانشآموختگان
- نبود نهادهای صادرکننده معتبر گواهینامههای ارزیابی تخصصی حرفهای و کمبود توجه به آن
- کمبود رشد عمق کیفی تولید دانش در مقایسه با رشد کمی تولید علم
- وجود رقابتهای ناسالم و فضای سازمانهای غیر رسمی در سازمانها و تسری آن به فضای عمومی جامعه.
- …
به یقین هدف من از بیان چنین مواردی نه ایجاد فضای نا امیدی، بلکه شناساندن ِ اندک ِ موانعی بزرگ است که سنگلاخ پیشرو را به وجود میآورند. اما آنچه که آبله بر پای به حساب میآید و ما را از رفتن باز میدارد، منحصرا عواملی هستند که درونذهنی محسوب شده و عامل رخوت و رکود شخصی و اجتماعی و اقتصادی میشوند و معتقدم که برای تحقق اهداف رشد اقتصادی، باید از خود و مبارزه با عادات و باورهای اشتباه خود شروع نمود. اگر هر یک از ما، عطف به خود، گامی کوچک در جهت رفع نقایص خود برداریم، محیط پیرامون ما به مراتب لذتبخشتر و زیباتر خواهد شد.
من علاوه بر مسئولیت شخصی خود در برابر خود، در بهساد نیز خود را متعهد میدانم، ضمن قدردانی عملی از زحمات همکاران جدی و پرتلاش، به بهبود باور عمومی در جهت تلاش و کار کمک نموده و با عوامل سُستی و رخوت به طور جدی و صریح مقابله نمایم. پیشرفت جامعه بزرگ کشور و جمع کوچک بهساد، نتیجه تعهد ما به پیشرفت خود و اطرافیان خواهد بود.
پاورقی
۱-: در روز سیزدهم فروردین، جماعت با از بین بردن درختان و گیاهان و ریختن زباله چنان بلایی بر سر محیط زیست میآورند که باید از این به بعد نام “روز مبارزه با طبیعت” را برای این روز انتخاب کرد.
حرف حساب جواب ندارد.
کاش تنبلی بود،فقط .
داستان pat و Mat رو تو وبلاگ من ببینید ، ببینید چه بر سر IT این سازمان آمده ،خواهم نوشت بزودی
@Ara: مطلب شما را خواندم. متاسفانه در این کشور هر کس درست کار انجام دهد، بیشتر مورد آسیب قرار می گیرد.
کاملا با شما موافقم. من فکر میکنم اما پیشنیاز حل این مشکل پذیرفتن وجود این مشکلات است. متأسفانه ما ایرانیها عادت کردهایم که همیشه مشکلات را فرافکنی کنیم. هیچ وقت به این نمیاندیشیم که مشکل اصلی خود ماییم که نمیخواهیم تغییر کنیم و این خود ماییم که فکر میکنیم با ندیدن مشکلات، واقعیت هم تغییر میکند. کاش امسال همین قدر تغییر کنیم که بفهمیم مشکل، خود ماییم!
به قول اون پادشاهه در کتاب ارزشمند شازده کوچولو محاکمه خود به مراتب سخت تر از محاکمه دیگران است. شاید برای همین باشد که آدمی در پس محاکمه خود به کمال می رسد.
خوشحالم و به شما تبریک می گویم از این بابت که در بهساد در جهت برطرف کردن برخی عادات غلط گام بر می دارید. مطمئنا یک شرکت خوب را از یک شرکت متوسط با توجه به همین جزییات و فرهنگ سازی هایی که انجام می دهد می توان تفکیک کرد.
اما همانگونه که گفتید جامعه ای داریم که برخی مسائل در آن وجود دارد، همه هم نسبت به آن آگاهیم، همه هم می دانیم چرا به وجود آمده، اما کسی مسؤولیت تغییر آن را بر عهده نمی گیرد، افراد با این توجیه که جامعه مسؤول است، از تغییر رویکرد فردی خود اجتناب می کنند، در جامعه هم هیچ نهادی به صورت تعریف شده مسؤولیت نمی گیرد، رسانه ها که به ترویج خاله زنک بازی مشغولند، نهادهای فرهنگی هم که درگیر به بهشت فرستادن اجباری مردم هستند، شهرداری ها هم درگیر دریافت عوارضند و به فرهنگ شهروندی نمی رسند، دانشگاه ها هم آنقدر مشغول نمره دادن و گرفتن هستند که به این چیزها نمی رسند. این وسط کل بار و فشار می افتد روی بخش خصوصی بیچاره که مجبور است هزینه این تنبلی را از جیب بپردازد و یک تنه به جنگ غول تنبلی برود.
مشکل آنجاست که بعدا کسانی را که در جهت ترک این عادت مضر گام برمی دارند را متهم به برده کشی مدرن و یا سوء استفاده از کارمند می کنند، که وقتی همه مملکت تعطیل است شما چرا از کارمند بیچاره بهره کشی می کنید!!؟
یکبار خودتان گفتید گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من …..
همین!
@علی واحد: حتما به خاطر دارید که حرکتی که باهم دیگر در جهت مبارزه با رشوه و فساد اداری شروع کردیم، دارای نمود و جلوه خوبی در فضای رسانه ای شد. من فکر می کنم که می توان در این جهت نیز حداقل حرکت های فرهنگی خوبی انجام داد. در مورد شرکت خوب و متوسط هم با شما کاملا موافق هستم، یکی از خصوصیات شرکتهای لیگ برتری وجود عنصر فرهنگ سازی است که البته شرکت متوسطی ( از نظر کیفیت) مانند بهساد باید به تقویت آن بپردازد.
وای که من چقد امروز بخاطر همین موضوعی که شما بهش اشاره کردید حرص خوردم. تو دانشگاه ما یه سری ادم به موقع نیومدن سرکارشون، کلاسا بدون استاد! فکرشو بکنید توی قسمت مرجع کتابخونه که باید یکمی سکوت پیدا بشه که دانشجوها راحت به مطالعه و تحقیقشون برسن، این کارمندای گرامی وایسادن و بلندبلند درمورد مسافرتهای نوروزی شون و … صحبت میکنند.حالا انگار چون دو هفته تعطیل بوده، باید یه هفته ی دیگه هم به تعریف کردن خاطره ها بگذره. واقعا که خدای وقت کشی هستیم.
@فرهادی: اینکه در دوران دانشجویی دارای چنین حس ارزشمندی هستید، بی شک قابل تحسین و احترام است. امیدوارم پس از دانش آموختگی به پیچ و خم زندگی گرفتار نشده و همچنان چون کوه استوار و چون کوهنوردها صبور و پر طاقت باشید.
آقای آواژ من دیشب تا ۳ نشستم داستان استعفام رو از سازمان نوشتم که شما اون رو هم بخونین ،فقط آخرش یادم رفته بود انتشار رو بزنم و فقظ ذخیره شده بود الان رفتم دیدم که منتشر نشده تازه رفتم منتشرش کردم