نشستن بر روی سطل آشغال – برداشت دوم از یک داستان
اگر به یاد داشته باشید شش سال پیش داستانی نوشتم از نشستن روی سطل اشغال، داستان بیاحترامی معاون یک سازمان دولتی و تصمیم به بیخیال شدن یک مشتری! از قضا چندی پیش با دوستان برای ارائه یکی از نرمافزارهای بهساد با قرار قبلی مراجعه کرده بودیم. بر اساس حساسیت ذاتی بهساد به زمانشناسی و رعایت…