معرفی یک وبلاگ خوب

عصر وبلاگ نویسی رو به پایان است. ورود رسانه‌های جدید مانند تلگرام و اینستا گرام، مردم کتاب نخوان ما را از پاراگراف‌خوانی وبلاگی نیز فراری داده و به جمله‌خوانی موبایلی هدایت کرده است. این به نوع خود یک فاجعه فرهنگی محسوب می‌شود و این موضوع جامعه را به سمت و سوی کم عمق شدن هر…

|

بازهم داستانی از سازمان تامین اجتماعی

قصه پر غصه سازمان تامین اجتماعی را پیش از این نوشته بودم بخوانید. همان سازمانی که حالا خود شاکی رییس سابق خود است. چندی است که در کش و قوس تعامل!! با آن‌ها هستیم. خلاصه موضوع این است که با تنوع مشتریانی که در سطح کشور داریم، حضرات قبول ندارند که ما به ماموریت می‌رویم…

|

داستان رشوه‌خواهی یک کارمند

از کم نوشتن راضی نیستم. اما با احتساب اتلاف وقت زیادی که گاه دارم، دچار کمبود وقت هستم. مدتی با خودم کلنجار می‌رفتم تا در مورد نوشتن مطلبی که اکنون می‌خواهم بنویسم تصمیم گرفتم. مطلبی که شاید تکراری باشد. چندی پیش بود که در راستای فعالیت‌های بازاریابی به یک سازمان خیلی بزرگ رفتم. نرم‌افزار آمار…

|

مدیریت یا نفت؟ مسئله این است.

تا چند روز دیگر تحریم‌ها به پایان خواهد رسید و میلیاردها دلار پول به صندوق کشور سرازیر خواهد شد. از این اتفاق خوشحال نیستم. چرا؟ چون نقدینگی مشکلات (مدیریتی) را پنهان می‌کند. به خوبی یادمان می‌آید که دولت پیشین با بهره‌گیری از دلارهای فراوان نفتی و با سوء مدیریت چگونه باعث بروز فسادهای چند هزار…

نکاتی در باب تدوین استراتژی

چند روز پیش فهرست اهداف استراتژیک یک سازمان را می‌دیدم. حرف‌های قشنگ و خوبی بود. اما خالی بودند. کلیشه‌های تکراری بودند از اهداف آرمانی. می‌شد نام هر سازمانی را در مقابل آن قرار داد تا فهرست اهداف استراتژیک آن سازمان منتشر شود. احتمال می‌دهم که در تهیه آن فهرست و به طور کلی تدوین برنامه…

| |

رضایت مشتری یا رضایت خود، مسئله این است

  رضایت مشتری یک اصل است! اما باور کنید که در فرهنگ ما «رضایت خود» اصل متقن و با دوام بیشتری است. خنده‌ام می‌گیرد وقتی که در تبلیغات تلویزیونی بانک‌ها، کارمند بانک بر می‌خیزد و با مراجعه کننده دست می‌دهد ولی در واقع کارمند اخموی بانک را در مقابل خود می‌بینم که دو کیلوگرم کله…

|

بازهم اخلاق

دیشب تا خیلی دیر از ابتدای روزنوشت‌های بهساد را می‌خواندم. چقدر آن خاطره نویسی هفتگی تغییر کرده و راه خود را از نوشتن اتفاق‌های روزمره بهساد و تا حدی غر زدن کشانده به حوزه فکر درباره چیستی کسب و کار و بایدها و نبایدهای آن. اما به قول سهراب سپهری عزیز، «من چه دیر فهمیدم که…

| | |

ترازوی اخلاق

به طور اصولی اعتقادی به اجبار نگاه داشتن همکاران به خصوص با ابزار سفته و ضمانت ندارم. کسی که بخواهد برود، اول از همه روح و دلش از بهساد رفته. و کسی که با دلش در بهساد نباشد، به محیط کار آسیب می زند (حتی اگر خود نخواهد). با همه این احوال یک روز هنگام…

| | |

معرفی و نقد کتاب

چندی پیش به دیدار یک دوست قدیمی رفتم. دوستی که از سن پنج سالگی باهم بزرگ شدیم و مدرسه رفتیم و درس خواندیم و البته دانشگاه و درس و کار فاصله زیادی بین ما ایجاد کرد و عجیب که بر خلاف راه بسیار متفاوتی که بعد از دیپلم رفته بودیم، قرابت‌های فکری و کرداری زیادی باهم داشتیم….

| |

جذب کارشناس/کارآموز بازاریابی با روی‌کرد تحقیقات

بهساد خاص است. بازاریابی آن خاص‌تر! چند سال پیش مدیر بازاریابی داشتیم که به من می‌گفت: “زیر میزی ندهم، خالی‌بندی نکنم، …، آن‌وقت پروژه هم بگیرم؟ نمی‌شود برادر، نمی شود”  معمولن بعد از جلسات با مشتری هم بحث داشتیم. به من می‌گفت «ضد فروش» کار می‌کنم. اما چه می‌شد کرد، اهل زیرمیزی و رشوه با…