تابلو اعلانات برای جستجوی نیروی کار

می خواستم مطلبی راجع به ATM بنویسم ، عکسی از یکی از آنها گرفته بودم که هر کاری کردم UPload نشد ، گویا به سرنوشت همان دستگاه های همیشه خراب دچار شده بود.اما عرض شود که من کلا از در میان عامه مردم بودن خوشم می آید ، نه همیشه ، اما بسیار وقتها می…

روزگار کمبود نیرو

عرش شود که بسیاری از دوستان هوس املت دست پخت من را کرده اند که از همین جا نسبت به دعوت این عزیزان و سایر علاقه مندان به املت اقدام می شود. چه اشکالی دارد ، غذایی هم نوش جان می شود و فی الواقع دور هم جمع می شویم و اندر احوالات IT در…

گافهای دولتی

همه ما که در فناوری اطلاعات استان نقشی و یا حرفی داریم ، از خرابکاری های دیگران خاطراتی داریم :-چند روز پیش جایی بودم پیش از یکی از مدیران محترم می گفت قصد دارند شبکه را StarT کنند . و بعد از ۲ هفته هم تمامش کنند . کلی فکر کردم متوجه شدم منظور همان…

|

املت

همه اش که نباید از معماری و فناوری و از این جور چیزها گفت ، اصولا یکی از اهداف من از راه اندازی چنین وبلاگی ، غیر رسمی بودن و راحت بودن بود و هستعرض شود که چهارمین ماه مبارک رمضان در بهساد هم آمد ، هیچگاه اما اولین ماه مبارک را فراموش نمی کنم…

یک سمینار با تاخیر

دیروز بود که در سازمان مدیریت سمیناری داشتیم در باب مورد کاوی معماری اطلاعات در وزارت جهاد ، قبل از هر چیز باید از معاونین محترم سازمان یعنی آقای حیدری و آقای آقاخانی تشکر کنم که مقدمات سمینار را فراهم کردند و همچنین سرکار خانم عظیمی که کلا حساسیت مثبتی در مورد بحث معماری اطلاعات…

مهندس منتظران و سایر دوستان

سیستم مدیریت اطلاعات تسهیلات در استانداری بسیار زیبا شده است و البته این امر با کمک و تلاش چند نفر به نتیجه رسیده است:آقای منصوری که زحمت طراحی را کشیدندآقای نیکی ملکی از کارشناسان خوب استانداری که با جدیت ، تلاش و دقت زیادی خواسته های خود را معرفی کردنددکتر که در موارد تعیین کننده…

مشغولیات ذهنی

فشار کاری بسیار زیادی این روزها دارم و شاید برای همین است که روزنوشته های بهساد هم کم شده اند ، البته فشار کاری که ، فشارهای ضد کاری که نه می توان از آنها گفت و آنقدر درون جامعه ما ریشه ای شده اند که جز با یک عزم ملی بر طرف نمی شوند.بهساد…

|

مکان یابی و یک دروغ

۱-یک چند وقتی بود که سراغ بهساد نیامده بودم ، حسابی سرم شلوغ است ، در شبانه روز گذشته تقریبا دو ساعت بیشتر نخوابیدم ، تعداد کامپیوترها که زیاد شده ، کمی مشکل مکان یابی پیدا کرده ایم ، یک جای خوب پیدا کردم که عصری دیدم دوستمان شدید در آفتاب هستند. پرده ها را…

منشی و خانم امانی

آن اوایل که بهساد به دنیا آمده بود ، به دو شغل در شرکت هیچ اعتقادی نداشتم ، اول منشی بود.، در مورد منشی ، کمی که تلفن ها زیاد شد ، به این نتیجه رسیدیم که نیاز به منشی داریم ، بعد پیگیری ها که زیاد تر شد ، نیاز به منشی یک ضرورت…

ساختمان های شیک و انسانهای سنتی

امروز به یکی از سازمانها رفته بودم . راستش برای کار شبکه صدایمان زده بودند ، ما هم که ذاتا شبکه کار نیستیم ، رفته بودم ببینم که آیا می شود کار معماری را برای آنها توجیه کرد یا نه ، آخر معاون محترم سازمان گفتند ، ما هر طور که بتوانیم جذب بودجه کنیم…