بوی مرگ میدهد این کسب و کار
در خلوت خودم مشغول تنظیم یکی از Server ها بودم که صدای زنگ تلفن را از اتاقم شنیدم. با کمی تاخیر تلفن را پاسخ دادم. “مجید زندهای؟” این سئوال بیمقدمه و بیسلام فرهاد فائز عزیز از دوستان خوبم بود که کمی دلخورم کرد. گفتم “مگر قرار است مرده باشم؟!” قرار بود که یکی از اینروزها…